«عقل ساد» نوشته موریس بلانشو(۲۰۰۳-۱۹۰۷)، فیلسوف و نویسنده فرانسوی است و در این کتاب به تحلیل پارهای از آرای مارکی دوساد(۱۸۱۴-۱۷۴۰)، فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی میپردازد. در بخشی از مقدمه مترجم بر این کتاب میخوانیم: خواندنِ آثار ساد کار آسانی نیست. نباید وجه داستانی و روایتوار آن از سرگذشتِ چند انسان ناهنجار (به عقیدۀ جامعۀ فرانسۀ قرن هجدهم) ما را به این اشتباه بیندازد که با وراجیهایش به معنای دقیق کلمه تنها در پی تشویش اذهان مردم است. مواضع و افکار ساد فراتر از اینهاست. وی با زیرکی ما را در مقابل معمایی گنگ و پُروسوسه و درعینحال کاملاً آشکار رها میکند که در آن قرابتِ عجیبی با وضعیت خود حس میکنیم، اما نمیدانیم چگونه حلش کنیم. خود ساد هم با نظام چندوجهی و متناقضنمایش نمیتواند همان معمایی را حل کند که با روایتش از وضعیت بشر و مطلقگرایی میلش طرح کرده است. نمیتوانیم پیشگوییهایش از وضعیتِ کنونیمان را همسنگِ تحقق آن در هرزهنگاریهای پرطرفدار مافیایِ رسانهای حاکم بدانیم. اتفاقاً برعکس، ساد پیش از هر چیز در پیِ رسوا ساختن شیادیهای جامعۀ بورژوایی بود که فریاد شهوتبار سلطهاش را در پس تحقق رؤیای انسانِ عصر روشنگری پنهان میکرد. بلانشو با روش خاص خودش درصدد است تا نوعی عقلانیت را از میان لایههای پنهان در افراطگریها و هنجارگریزیهای نوشتار ساد بیرون بکشد تا بتواند ساد را بهواسطۀ همان عقلانیتی که در او یافته نقد کند و تناقضاتش را برملا سازد. او در میان آثار ساد در پی یافتن نظامی است که در آن بتوان به درکی از منطق سادی دست یافت؛ در ساد فلسفۀ مبتنی بر منافع شخصی بر تمام روابط اجتماعی و بینالاذهانی سایه افکنده است؛ یعنی خودخواهی مطلق. وی همسو با روشنگران زمانهاش برای پیش بردنِ یکی از اصول روشنگری، یعنی براندازی بنیانهای حاکم بر جامعه و تغییر افکار عمومی زمانهاش از خرافاتِ دین مسیحیت با منطقی آغاز میکند که از بدو امر، غیراخلاقی اما واقعی مینماید.