کتاب دختر بخت

فروشندگان: فروشنده

پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

آن شب ناخدا سامرس به بهترین رستوران شهر رفت تا عذاب پنج هفته‌اش را از سر بگذراند. چند جعبه کتاب مصور آن‌چنانی آورده بود. توفیق آثار اولیه چنان بود که دلش می‌خواست خواهرش رز باز هم دل و دماغ نوشتن پیدا کند. از وقتی الیزا گم شده‌‌بود، دل و دماغ نداشت و قلم به دست نمی‌گرفت. خودش هم دل و دماغ درستی نداشت. « گه بگیرد این زندگی را» می‌دید که دچار یاس شده! هیچ وقت فرصت نکرد دخترش را سیر ببیند و آن طوری دلش می‌خواست او را به انگستان ببرد، حتی به او نگفته بود که پدرش است. از فریب و دغل بازی و پنهان کاری خسته شده بود. متن بالا قسمتی از کتاب دختر بخت نوشته الیزا آلنده بوده که اسد الله امرایی آن را در 432 صفحه ترجمه کرده است. این کتاب توسط انتشارات تندیس به چاپ رسیده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.