شوالیههای صلیبی یک فرقه نظامی و با گرایشها شدید مذهبی بود که در پایان اولین جنگ صلیبی ( ۱۰۹۹ - ۱۰۹۵ ) بهمنظور محافظت از زائران مسیحی در سفرشان بهسوی «سرزمین مقدس» تشکیل شد. افرادی که به این فرقه میپیوستند عموماً از طبقات فرودست جوامع مسیحی بوده، زندگی بسیار محقرانهای داشته و اعتقادات و تعصبات مذهبی و گرایشها ضد اسلامی، انگیزه اصلی آنها بود، جهان مسیحیت در آن مهرومومها بهشدت از رشد و گسترش جهان اسلام در هراس بود. این شوالیهها از جو موجود علیه مسلمانان استفاده کرده و اینگونه تبلیغ میکردند که: "اگر هر مردی با نیت خالص و نه بهقصد رسیدن به پول یا شهرت، برای آزادسازی کلیسای خدا در اورشلیم راه افتد، سفر او بهمنزله بخشودگی تمامی گناهانش خواهد بود. بدین ترتیب زیارتها از حالت عادی خارج و شکل زیارت جهادی به خود گرفت.
ازآنجاییکه در اواخر دوره رنسانس، اروپاییان بدنه اصلی حکمت و آئین مصریان را بهعنوان «طلیعهدار» خود پذیرفته و آن را جایگزین تفکرات ناقص کلیسا کرده بودند، بنابراین بذر احیای مجدد تفکرات و آیینهای پررمزوراز مصر باستان در عصر روشنگری کاشته شد و کنجکاوی نسبت به این آئینها و اسطورههای نمادین باستانی مصر افزایش یافت. فراماسونری نیز برای عقب نماندن از این قافله، در اقتباس از تمدن مصر باستان و در جهت هرچه بیشتر ریشهدار نشان دادن اندیشههای خود بهره فراوان برده و آنها را با تفکرات جدید خود در هم آمیختند، تمایل ماسونها به مخفی نگهداشتن و پررمزوراز کردن آئینها و تفکرات خودشان دلیل دیگری بر گرایش آنها به مصر باستان بود. احساسات ضد ماسونی در اوایل قرن هجدهم، محدود به ایالاتمتحده نبود و در اروپا نیز به همان شدت و شاید هم شدیدتر جریان داشت. کلیسای کاتولیک در سال ۱۷۳۸ و از وقتیکه پاپ کلمنت دوازدهم آن را رسماً محکوم کرد، علناً رو درروی فراماسونری ایستاد. در سال ۱۸۲۵ پاپ لئو دوازدهم این محکومیت را تکرار کرد و در سال ۱۸۸۴ نیز پاپ لئو سیزدهم خطاب به کاتولیکهای سراسر دنیا چنین گفت: «از تلاش برای دفع این آفت بزرگ دست نکشید).