«اگزیستانسیالیسم چیست؟» نوشته ویلیام بارت(۱۹۹۲-۱۹۱۳)، فیلسوف آمریکایی و استاد فلسفه دانشگاه نیویورک است. در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: این سؤال که «اگزیستانسیالیسم چیست؟» دیگر آن هیجانی را که عنوان مهیج روزنامهها زمانی برمیانگیخت از دست داده است. اما کنجکاوی درباره آن همچنان برجاست، بهطورکلی باید بگویم، کنجکاوی در این باره پیگیرتر و دامنهدارتر و به اعتقاد من، مجدانهتر شده است. اکنون وقتی مردم این سؤال را میکنند، دیگر طالب آن پراکندهگوییهایی که در اواخر سال ۱۹۴۰ درباره مکتبی ادبی در پاریس رواج داشت نیستند. نیک یا بد، اگزیستانسیالیسم در طراز نحوههای وزین تفکر جهان امروز برای خود جایی باز کرده است. این بخش از کتاب زمانی ریشه گرفت که اگزیستانسیالیستهای فرانسوی تازه در امریکا شناخته میشدند. بیگانهی کامو تازه ترجمهشده بود، و دو نمایشنامه از سارتر ــ بنبست و مگسهاــ در نیویورک به روی صحنه آمده بود. در آن هنگام من در نشریهای کار میکردم وسخت مشغول بررسی آثار نویسندگان فرانسوی بودم. همکارانم پیشنهاد کردند که چون آگاهی از اگزیستانسیالیسم به صورت نیاز همگانی درآمده است، من به بیان مطلب همت گمارم. نتیجه کوشش آن روز بخش نخستین این کتاب است که چون زیر فشارهای خاص آن زمان پدید آمده است، حالت فکری آن دوران را باز مینماید... از این تکیه و تأکید هگلی بر اینکه «ماهیت روح آدمی اساسا تاریخی است» ، تا شعار اگزیستانسیالیستی: «آدمی نهادی ندارد، بلکه فقط تاریخی دارد» بیش از یک گام فاصله نیست و آن هم گامی نهچندان بلند. زیرا اگر قبول کنیم که روح آدمی فقط تا حدودی وجود دارد که بتوان آن را در اشکال و صور اجتماعی از قبیل هنر، قانون، آداب و رسوم مجسم دید، در آن صورت محتوای انسانیت ما عبارت خواهد بود از ساخته و پرداختههایی که خود تاریخ بیرون داده و بر روی هم انباشته است. انسان از مجرای تاریخی که خود درست میکند به صورتی که هست درمیآید.