کتاب محاکمه

«محاکمه» یکی دیگر از شاهکارهای فرانتس کافکا است. اگرچه در آخر، داستان به یک سرانجام می‌رسد، اما این اثر نیز همانند دیگر کتاب‌های کافکا دارای پایانی ناتمام است. یوزف ک، کارمند فروتن بانک، یک روز بامداد پی می‌برد که بدون ارتکاب گناهی مشخص، متهم شده است. به گمانش، اثبات بی‌گناهیش ساده است، ولی به زودی خود را در دنده‌ها و چرخ‌های ماشین تودرتوی محاکمه‌ای گرفتار می‌یابد که راه برنده‌اش عدالتی رنجناک است و نمایندگانش کارمندانی دون‌پایه و مستقر در دفترهایی پلیدند. یوزف ک. که از این دیوستان و جهان پوچ می‌هراسد ولی همچنین به سویش کشیده می‌شود، دیگر خودش نمی‌داند که آیا بی‌گناه است یا گناهکار. با این همه دلش می‌خواهد زندگی کند، اما توان بایسته پایداری با دو دژخیمی را ندارد که، به سان دو آدمکش، و به نام عدالتی که وجود ندارد، به آهنگ دادگستردن به سراغش می‌آیند. این کتاب ترجمه امیرجلال‌الدین اعلم بوده و انتشارات نیلوفر آن را به چاپ رسانده است.

"هنگامی که با سردردی سخت از این سفر بازگشت، دریافت که برگزیده شده تا روز بعد مهمان ایتالیایی را همراهی کند. وسوسه سرباز زدن، برای همین بار، بسیار زیاد بود، بخصوص آنکه کاری که به گردنش گذاشته بودند دقیقا کار تجارتی نبود؛ با این همه، وظیفه‌ی اجتماعی در برابر یک همکار بود و بی‌گمان مهم؛ منتها برای خودش هیچ اهمیتی نداشت چون می‌دانست که هیچ چیزی جز کار خوب انجام گرفته نمی‌تواند او را برهاند... ."