کتاب بار باران

فروشندگان: فروشنده

پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

گوهرشاد _ عروس تیمور و زن شاهرخ جوان - هم چنان در کار دیدن دیدنی های نو بود.

گوهرشاد آن‌چنان می‌نگرسیت نا هیچ حالی از حال تیمور را، از یاد نبرد. و به خاطر بسپارد که این مرد خون‌ریز، چگونه دارد پوست نو می‌کند. تیمور، التماس می‌کرد. حتی به چاکران خویش هم التماس می‌کرد. کتاب خدا به فرمان او، به التماس او، به خواهش های او، کتابت شد؛ قرائت و تلاوت شد. او داشت تلاوت گفتگو با خداوند را فراهم می‌گرفت. شوقی غریب با او بود. شوقی کودکانه، با او مدام بال می‌زد. تیمور می‌خندید، می‌گریست، می‌ترسید، لب می‌چید، در خود فرو می‌رفت، غزل حافظ را زمزمه می‌کرد و می‌گفت:

- کاش عمری بیابم؛ تا به قدر روزهای عمرم، فرمان کتابت کتاب خدا را بدهم.

که ناگهان یکی از کاتبان - که دستی در کتابت داشت و خوش سخنی در نفس او بود - رو در روی تیمور جهانگشای، ایستاد و گفت.

گوهرشاد و شاهرخ از هیبت سخن او به هراس افتادند.

کتا بار باران اثر سعید تشکری بوده که انتشارات کتاب نیستان آن را در 140 صفخه چاپ کرده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.