انتشارات روزنه

یادتان می‌آید در بازی‌های دوران بچگی‌مان اگر می‌خواستیم قایم بشویم، یکی از امن‌ترین و بهترین گزینه‌هایمان کمد لباس بود؛ می‌رفتیم تویش و در را با همه‌ی وجودمان لبخندزنان می‌بستیم بعدش از سوراخ کلید، بیرون را نگاه می‌کردیم تا بببینیم اوضاع از چه قرار است. تابش پرتو نور از شکاف جای کلید به تاریکی دل کمدِ چوبی، حس عجیب و غریبی در آدم ایجاد می‌کرد که توصیفش با واژه‌ها کمی دشوار است شاید چیزی که این حس را پررنگ‌تر می‌کرد تقابل کوچکیِ فضای داخل کمد نسبت به بزرگی دنیای بیرون بود؛ نقطه‌ی تلاقی این دو مختلف با هم، همان روزنه‌‌ی کلید درِ کمد بود که مثل پلی این دو عالم را به هم متصل می‌کرد. شاید تجربه‌ی علیرضا بهشتی شیرازی از قایم‌باشک‌های دوران کودکی‌اش بود که باعث شد وقتی نشرش را تاسیس کرد نام «روزنه» را بر آن بگذارد تا پلی باشد بین فضای کوچک و تاریک نادانی با جهان بیکران علم و آگاهی. به‌این ترتیب «روزنه»، دریچه‌ای شد هر چند کوچک، برای روشنی‌بخشی و آگاهی دادن به آدم‌های این دنیای تنگ و تاریک. انتشارات روزنه در سال 1370 توسط علیرضا بهشتی شیرازی تاسیس شد. شاید بتوان یکی از ویژگی‌های ممتاز روزنه را این دانست که نخستین ناشری در ایران بود که مجموعه‌ی ارباب حلقه‌ها را منتشر کرد. شعاری که روزنه‌ای‌ها برای نشرشان انتخاب کرده‌اند نیز جدا از جالب بودن جای بسی تفکر دارد «کسی تنهاست که کتاب نمی‌خواند». اگر بخواهیم برخی از عناوین پرفروش نشر روزنه را ذکر کنیم باید از «این سیاست‌مداران سه‌نقطه»، «آهای یکی اینجا تنهاست» و «از قر و قمبیل‌های قلمی بی‌‌قال و قیل» از آثار بزرگمهر حسین‌پور، «آنک نام گل» اثر اومبرتواکو، «بزقاب» اثر مصطفی بیان، «پیامبر» اثر جبران خلیل جبران با ترجمه‌ی حسین الهی قمشه‌ای، «ما چگونه ما شدیم» و «غرب چگونه غرب شد» از آثار صادق زیبا‌کلام، «سینمای عباس کیارستمی» اثر روبرت صافاریان، «از اون بالا کفتر می‌آیه» اثر ابراهیم رها، «گوشواره‌ها» اثر شیدا اعتماد، «تبعید به بالکن‌ها» اثر محمدعلی دستمالی، «المثنا» اثر رزیتا بهزادی، «زنان در جهان و ایران» اثر مشترک جونی سیگر و سعید مدنی‌قهفرخی، «آونگ فوکو» اثر اومبرتو اکو و «آن خردمند دیگر» اثر هنری ون‌دلیک با ترجمه‌ی دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای یاد کنیم.

یادتان می‌آید در بازی‌های دوران بچگی‌مان اگر می‌خواستیم قایم بشویم، یکی از امن‌ترین و بهترین گزینه‌هایمان کمد لباس بود؛ می‌رفتیم تویش و در را با همه‌ی وجودمان لبخندزنان می‌بستیم بعدش از سوراخ کلید، بیرون را نگاه می‌کردیم تا بببینیم اوضاع از چه قرار است. تابش پرتو نور از شکاف جای کلید به تاریکی دل کمدِ چوبی، حس عجیب و غریبی در آدم ایجاد می‌کرد که توصیفش با واژه‌ها کمی دشوار است شاید چیزی که این حس را پررنگ‌تر می‌کرد تقابل کوچکیِ فضای داخل کمد نسبت به بزرگی دنیای بیرون بود؛ نقطه‌ی تلاقی این دو مختلف با هم، همان روزنه‌‌ی کلید درِ کمد بود که مثل پلی این دو عالم را به هم متصل می‌کرد. شاید تجربه‌ی علیرضا بهشتی شیرازی از قایم‌باشک‌های دوران کودکی‌اش بود که باعث شد وقتی نشرش را تاسیس کرد نام «روزنه» را بر آن بگذارد تا پلی باشد بین فضای کوچک و تاریک نادانی با جهان بیکران علم و آگاهی. به‌این ترتیب «روزنه»، دریچه‌ای شد هر چند کوچک، برای روشنی‌بخشی و آگاهی دادن به آدم‌های این دنیای تنگ و تاریک. انتشارات روزنه در سال 1370 توسط علیرضا بهشتی شیرازی تاسیس شد. شاید بتوان یکی از ویژگی‌های ممتاز روزنه را این دانست که نخستین ناشری در ایران بود که مجموعه‌ی ارباب حلقه‌ها را منتشر کرد. شعاری که روزنه‌ای‌ها برای نشرشان انتخاب کرده‌اند نیز جدا از جالب بودن جای بسی تفکر دارد «کسی تنهاست که کتاب نمی‌خواند». اگر بخواهیم برخی از عناوین پرفروش نشر روزنه را ذکر کنیم باید از «این سیاست‌مداران سه‌نقطه»، «آهای یکی اینجا تنهاست» و «از قر و قمبیل‌های قلمی بی‌‌قال و قیل» از آثار بزرگمهر حسین‌پور، «آنک نام گل» اثر اومبرتواکو، «بزقاب» اثر مصطفی بیان، «پیامبر» اثر جبران خلیل جبران با ترجمه‌ی حسین الهی قمشه‌ای، «ما چگونه ما شدیم» و «غرب چگونه غرب شد» از آثار صادق زیبا‌کلام، «سینمای عباس کیارستمی» اثر روبرت صافاریان، «از اون بالا کفتر می‌آیه» اثر ابراهیم رها، «گوشواره‌ها» اثر شیدا اعتماد، «تبعید به بالکن‌ها» اثر محمدعلی دستمالی، «المثنا» اثر رزیتا بهزادی، «زنان در جهان و ایران» اثر مشترک جونی سیگر و سعید مدنی‌قهفرخی، «آونگ فوکو» اثر اومبرتو اکو و «آن خردمند دیگر» اثر هنری ون‌دلیک با ترجمه‌ی دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای یاد کنیم.