"سیاست به معنای فرایندی است که جامعه از طریق آن نهادهای حقوقی و قانونی حاکم بر خود را انتخاب میکند. در واقع سیاست است که نهادهای جامعه را میآفریند و اداره میکند؛ بنابراین ریشهی نهادهای امروزی در تاریخ است یا به عبارت دیگر نهادهای کنونی یک جامعه حاصل تجربهی تاریخی یک کشور است، به خصوص نهادهای سیاسی و اقتصادی. حوادث تاریخی و تجربههای گذشته ما تعیین کننده شکل و موقعیت کنونی جامعه ما در امروز هستند. جوامع انسانی به دلیل پویاییشان دائم در حال تغییر و تحول هستند و همین تغییرات به خصوص تغییراتی که در حوزهی سیاست (قدرت) اتفاق میافتد، سرنوشت یک ملت را در دوران معاصر و هم در آینده تأمین میکند. حافظه و تجربه تاریخی ما در سطح خرد و کلان در قالب نهادهایی که پدید میآیند، در زندگی کنونی ما تأثیر میگذارند. نهادهای سیاسی و اقتصادی، ماهیتشان، گسترهی آنها و خصیصههایی که دارند در یک فرایند تاریخی شکل گرفته، بازتولید و سپس تثبیت شدهاند. در واقع میتوان گفت که ماهیت نهادهای اقتصادی و سیاسی است که امروزه تعیین کنندهی توسعهیافتگی و عقبماندگی کشورها هستند. نهادها را بهطورکلی میتوان به دو شکل فراگیر و انحصاری طبقهبندی کرد، البته لازم به ذکر است که این طبقهبندی کلی است و ادعای جامعیت ندارد و میتوان نهادهایی که انحصاری و تا حدی هم فراگیر است را در جوامع یافت و یا بالعکس."
کتاب پیش رو حاصل همکاری مشترک دارون عجماوغلو و جیمز ای رابینسون است که به مضامین ثروت، قدرت و فقر در جوامع میپردازد. «چرا ملتها شکست میخورند؟» با نگارشی درخشان و دلپذیر به پرسشی پاسخ میدهد که قرنها متخصصان را درمانده کرده است. چرا برخی کشورها ثروتمند و برخی دیگر فقیرند و به واسطه ثروت و فقر، سلامتی و بیماری، غذا و قحطی از یکدیگر مجزا میشوند؟ این کتاب توسط محسن میردامادی و محمدحسین نعیمیپور به فارسی روان ترجمه شده و انتشارات روزنه آن را به چاپ رسانده است.