اریک فروم مینویسد: " من طرفدار پر و پا قرص روانکاوی هستم و هنگامیکه از آن انتقاد میکنم، بهعنوان مخالف سخن نمیگویم، بلکه برعکس، به این دلیل به روانکاوی خرده میگیرم که معتقدم رویههایی که درروان کاوی و رواندرمانی مورداستفاده قرار میگیرند، درمجموع از مسیر اصلی خود منحرفشدهاند. روانکاوی به معنای درمان نیست، بلکه از طریق آن میتوان به فرد کمک کرد که آزادی درونی خود را شکوفا کند"
هرچند بسیاری تصور میکنند اریک فروم یک مفسر و تحلیلگر برجسته اجتماعی است، اما او بیش و پیش از هر چیز، یکی از روانکاوان بزرگ دوران ماست. این نوشتهها که پس از درگذشت او منتشرشدهاند، حاوی دو جنبه از تفکر فروم هستند و بیانگر آناند که فروم درعینحال که اندیشه خود را بر اساس نظریه فروید بنا مینهد، دیدگاه انسانی خویش را نیز بر آن میافزاید.
ازنظر فروم، جوهره بهداشت روانی فرد، زاده تأثیر و تاثر و تقابل عوامل پیچیده است که از درون بخشهای منطقی و غیرمنطقی شخصیت فرد پدید میآیند و رشد میکنند. این کتاب، دیگربار توجه مخاطب را فروم بهعنوان یک تحلیلگر و استاد هنر گوش دادن معطوف میسازد.
اریک فروم (۱۹۸۰-۱۹۰۰) بیش از نیمقرن، بهعنوان یک روان کار و دانشمند جامعهشناس برجسته و نیز خالق بسیاری از پرفروشترین کتابها، ازجمله هنر عشق ورزیدن، داشتن یا بودن، آناتومی ویرانسازی انسان، انسان برای خویشتن و هنر بودن که در ایران نیز چاپشده، همواره مطرح بوده است. وقتی باقی نبود که دوباره بالا برود و بارانی بپوشد یا چتری بردارد. تازه، فاصله - ی چندانی تا ماشینش نداشت. کیفش را روی سرش گرفت و به سمت ماشین دوید.
متن فوق از قسمتی از کتاب هنر گوش دادن است. این کتاب توسط اریک فروم تألیف و به همت پروین قائمی ترجمه شده و در انتشارات آشیان به چاپ رسیده است.