"موسیقی یکی از هنرهای زیبا است که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده. آهنگ مرغان خوشنوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها، موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است. بعدها بهتدریج در اثر میل طبیعی انسان به تقلید نغمهها و صداهایی که در طبیعت وجود داشته و کوشش صنعتگران و هنرمندان، از بعضی آثار طبیعت استفاده شده و آلات گوناگون موسیقی برحسب احتیاج به وجود آمده است.
در یونان قدیم موسیقی و شعر و رقص با یکدیگر توأم بوده چنانکه گفتهاند این سه هنر زاده یک مادرند. همان آموزگاری که موسیقی را به بشر آموخته سرودن شعر را نیز به او تعلیم داده و چون پایهی این دو هنر وزن بوده، رفتهرفته حرکات موزون هم با آن آمیختهشده و رقص به وجود آمده است. ارسطو فیلسوف معروف یونانی شعر و رقص را از هنرهای زیبا شمرده و آنها را دوشاخه از یک ریشه دانسته است. فیلسوفان ایران هم چون در فلسفه تابع استادان یونان بودهاند رقص را مانند شعر و موسیقی از فنون ظریف دانسته با بعضی هم رقص را شعر متحرک نامیدهاند. در اینکه کدامیک از این سه هنر اول پیداشده اختلاف است و حقيقت موضوع معلوم نیست، ولی شاید بتوان حدس زد که موسیقی بر دو هنر دیگر مقدم بوده است، زیرا چنانکه اشاره شد این فنون در اثر تقلید انسان از آثار طبیعت به وجود آمده... .
این کتاب شامل دو قسمت است: در بخش اول راجع به قواعد کلی موسیقی گفتگو میشود و بخش دوم که در سال 1317 جداگانه چاپ و منتشر شده مخصوص موسیقی وطنی و شناسایی و اصول نغمات و آهنگهای ملی ایران است." مقدمه نویسنده
کتاب «نظری به موسیقی»، نوشتهی روحالله خالقی بوده که توسط نشر صفی علیشاه به چاپ رسیده است.