«نامههای عاشقانه ویکتور هوگو» مجموعه نامههای عاشقانه این نویسنده برجسته فرانسوی و خالق «بینوایان» به فرد مورد علاقهاش «آدل فوشه» در بازه سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۲ است. ویکتور هوگو(۱۸۰۲-۱۸۸۵)، در کتاب «برگهای خزان» از این نامهها با عنوان «نامههای اوایل جوانی، پاکی، عشق» نام میبرد. ویکتور این نامهها را با تواضع فراوان برای آدلی نوشت که برای حفظ آنها بسیار رنج برد. نامهها ساده اما پرشور و حرارت، صادقانه اما اغلب جدی، اکثراً شاد و با این حال سرشار از اندیشههای والا و با تمامی زیادهرویهایشان، ناامیدیهایشان، گله و شکایتهایشان، فوران خوشی و لذتهایشان، اندک پرخاش و سرزنشهایشان، ناز و نوازشهایشان، مشاجرههای واقعیشان که با آشتی دلنشینی همراه بود، در اینجا آورده شده است. این نامهها به وضوح نوشته شده بودند تا فقط توسط چشمهای دختری که او عاشقش بود خوانده شوند. ویکتور مدام به اصرار از آدل میخواست که نامهها را بسوزاند و آنها به این دلیل باارزشتر هستند. در یکی از نامههای این کتاب میخوانیم: «عشق عزیز، شک نکن که ما سرنوشتی ویژه در زندگی داریم. از صمیمیت بینظیری که خوشبختیمان را در آسمانها و زمین میسازد، لذت میبریم. پیوند ازدواج نزدیک شدهیمان تنها تبریکی عمومی از پیوند دیگر خواهد بود، پیوندی ایدهال از قلبهایمان که در آن خداوند به تنهایی نویسنده، محرم اسرار و شاهد بوده است. آدل گاهی این اندیشه نگرانم میکند که وحدت بیعیبمان روزی عمومی خواهد شد. به نظر من راز خوشبختیمان سعادتی جداگانه است. دوست دارم آن را از چشمهای مردان پنهان کنم: کسانی که به آن حسادت میکنند. آه، آدل، چه آیندهی زیبایی است اینکه زندگی و سرنوشتم را با تو شریک باشم! اگر حقیقت داشته باشد که وجود تمامی خوشبختیهای بشر و ناراحتیهایش با هم برابرند، پس من نمیتوانم مصیبتی به قدر کافی بزرگ برای تعادل با خوشبختی تو را داشتن تصور کنم! »