کتاب ملت عشق به همت الیف شافاک نوشته شده است و به کوشش ارسلان فصیحی در 511 صفحه ترجمه و توسط انتشارات ققنوس در قطع رقعی و جلد گالینگور روکشدار به چاپ رسیده است. خیلی وقت پیش بود، به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق، جرأت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور، کفش آهنی پایم کردم، دنیا را گشتم، آدمهایی شناختم قصههایی جمع کردم چندین بهار از آن زمان گذشته، کفشهای آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی ... .
مولانا خودش را "خاموش" مینامید، یعنی ساکت، هیچ به این موضوع اندیشیده ای که شاعری، آن هم شاعری که آوازه اش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پر معنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟ اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. همهی بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خود نگهدار."