کتاب ماجراهای بزی پرستار

وقتی فریبنده‌ترین بز پرنده دنیا از سیرک فرار می‌کند تا پرستار بچه شود، درک، سامانتا و مایکل فکر می‌کنند خوش‌اقبال‌ترین بچه‌های روی زمین‌اند. . همه عاشق پرستاری می‌شوند که تنها مهارت‌های حیرت‌آور پرستاری‌اش پرتاب شدن از توی توپ و درست کردن کیک شکلاتی است. متن ذیل بخشی از نوشته‌ی کتاب است:

"آقای گرین باید پرستاری جدید برای بچه‌هایش پیدا می‌کرد. تو چهارهفته‌ای که از رفتن آخرین پرستار می‌گذشت مجبور بود با بچه‌ها حرف بزند، غذایشان را آماده و خودش از آن‌ها پرستاری کند، اما دیگر نمی‌توانست. او کارمند یک دفتر حقوقی بود و به آدم‌های پولدار کمک می‌کرد مالیات ندهند، پس نمی‌شد از او انتظار داشت از بچه‌ها هم مراقبت کند. .

خانم گرین هم نمی‌توانست از آن‌ها مراقبت کند چون آنجا نبود. آقای گرین می‌گفت او در حادثه قایق‌سواری مرده، اما بچه‌ها باور نمی‌کردند مادرشان مرده باشد. بله، مراسم خاک‌سپاری برگزار و آگهی درگذشت هم در روزنامه چاپ شد، اما آدم‌ها همیشه تو فیلم‌ها می‌میرند و دوباره با فیلمی دیگر برمی‌گردند. آن‌ها می‌دانستند پدرشان از مادرشان متنفر است و فکر می‌کردند به آن‌ها دروغ گفته، پس هنوز امیدوار بودند مادرشان برگردد."

این کتاب نوشته آر.ای.اسپرات و ترجمه‌ آن به قلم معصومه رستم زاد است. انتشارات آفرینگان این کتاب را در 208 صفحه به چاپ رسانده است.