کتاب قاف

پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

وأم شریک زنی بود از مکه با جمال ومال. پنهان به بازار مکه آمد. همراه طلب میکرد. و جهودی از مدینه به مگه بود به بازرگانی. مرام شریک را گفت: کجا قصد می داری؟» و گفت: «به مدینه، نزد رسول.» مع جهود گفت: بیا تا تو را به مدينه برم. مرا شتور هست و ساز تمام دارم. تو را به هیچ چیز دل مشغول نباید داشت.» و برفتند. و در راه وی را ماهی شور داد و آب از وی بازگرفت. تشنگی بروی غالب گشت. در منزلی فروآمدند. و أهم شریک گفت: ای ناجوانمردابی حاصل مرا ضمان کردی که هر چه در راه بباید تورا بدهم و نگذاشتی که من زاد و ساز راه بساختمی. اکنون با من چنین کردی ؟!» و الجهود گفت که «توندانستی که من از کین محمد هرچه بترباتو بکنم؟ دل بر مرگ پیه که تو هرگز بدان جادو نرسی!» ولجهود آب داشت؛ در رخت پنهان کرد و بخفت. چه ساعتی بود. جهود برخاست. آواز داد که «ای زن، هنوز زنده ای ؟...

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.