کتاب فاجعه پز زبردست مجموعه پنی قشقرق جلد 4

راستش را بخواهید اسم من واقعا پنی قشقرق نیست. «پنلوپه جونز» است! لقب «قشقرق» را بابایم به شوخی گذاشته روی من. اما من این دفعه واقعا واقعا نمی خواستم هیچ قشقرقی به پا کنم. فقط

می خواستم زندگی جدیدی شروع کنم.

آخر می دانید؟ نصف کردن بریجت گریمزبرای مسابقه ی استعدادیابی قرار بود به کار باحال و هیجان انگیز از آب دربیاید نه اینکه آخرش جنجال به پا شود. توی جریان اردوی مدرسه هم من واقعا قصد نداشتم هیچ قشقرقی به پا کنم و هیچ چیز هم تقصیر من نبود. پای نفرین مومیایی ها وسط بود!

 تازه من واقعا نهایت تلاشم را کردم تا برای تولد مامان یک کیک رؤیایی بپزم، اما نمی دانم چرا آخرش یک فاجعه تمام عیار پختم.

متن فوق قسمتی از کتاب  فاجعه پز زبردست از مجموعه پنی قشقرق است. این کتاب توسط جوآنا نادین تالیف و به همت مونا توحیدی ترجمه شده و جس میخائیل تصویرگری آن را انجام داده و در انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.