کتاب رخصت مرشد مجموعه قصه های پهلوانی جلد 9

پهلوانان یزد
پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

مرد آهنگر پتک را بر روی سندان گذاشت و از میخی که بر دیوار کوفته بود، نعلی را برداشت و بدون هیچ صحبتی به دست مرد غریب داد. مرد غریب نعل را در دست گرفت و کمی سبک و سنگین کرد و بعد آن را در پنجه‌های خود فشرد و نعل را مچاله کرد و آن را پیش پای مرد آهنگر بر زمین انداخت و گفت: یک نعل بهتر بده! مرد آهنگر از زیر چشم نگاهی به او انداخت. ابروهایش را در هم کشید و به داخل دکان برگشت. این بار نعل محکم‌تری را از میخ برداشت. دو نعل را روی هم گذاشت و به دست مرد داد. مرد بار دیگر هر دو نعل را محکم در پنجه‌های نیرومند خود فشرد و آن‌ها را در هم پیچید و به داخل دكان انداخت و با تندی گفت: آهنگر وقت مرا تلف نکن. اگه نعل بهتر داری بده، و گرنه بگو تا بروم! مرد آهنگر با کنجکاوی نگاهی به غریبه انداخت و مثل اینکه چیزی فهمیده باشد به داخل دكان رفت و این بار چهار نعل را بر روی هم گذاشت و به دست مرد داد، ولی این بار هم مرد غریب با کمترین فشاری نعل‌ها را در هم پیچید و پیش پای آهنگر انداخت. این‌بار آهنگر فرصت صحبت کردن به او نداد و بی‌تفاوت گفت: فعلا نعل بهتر ندارم، اما اگر فردا صبح بیایی، نعل‌های خوبی برای اسبت آماده می‌کنم.

جلد نهم کتاب رخصت مرشد مجموعه قصه های پهلوانی، به بیان و معرفی پهلوانان شهر یزد پرداخته و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر نموده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.