کتاب رخصت مرشد مجموعه قصه های پهلوانی جلد 6

پهلوانان کاشان
پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

همه می‌دانستند که صحرا از همیشه ناامن‌تر است. دزدها و راهزن‌ها در نقطه به نقطه صحرا کمین کرده بودند. از همه وحشی‌تر و خون‌خوارتر نایب حسین کاشی و دار و دسته‌اش بودند که به شاه و دولت یاغی شده بودند و به صحرا زده بودند. از وقتی‌که نایب

حسین به صحرا زده بود، همه دزدها و راهزن‌ها را دور خودش جمع کرده بود و خواب و آرام را از چشم همه گرفته بود. کویر هم که همه‌چیز را در خودش مخفی می‌کرد، پناهگاه خوبی برای آن‌ها بود. حتی در شهرهای حاشیه کویر هم مردم از دست نایب حسین در امان نبودند. کم اتفاق نیفتاده بود که نایب حسین با دار و دسته‌اش به شهرها حمله کرده بودند و دار و ندار مردم را به تاراج برده بودند و بعد هم در دل کویر مخفی‌شده بودند. در این مدت هیچ قافله‌ای جرات نکرده بود از صحرا عبور کند، اما بالاخره بعد از چند ماه خانه‌نشینی، وقتی‌که اصلان قافله دار پیر و کارکشته عزمش را جزم کرد که هر طور شده از کویر بگذرد و خود را به شهر کاشان و قم و تهران برساند، عده‌ی زیادی از بازرگانان با او همسفر شدند.

متن بالا قسمتی از کتاب رخصت مرشد پهلوانان کاشان است که توسط خسرو آقایاری در 196 صفحه نوشته شده و در انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.