در عکاسی، رسمی رواج یافته که توضیح و نگارش جدی، در خطاب به مخاطب بیطرف است. افرادی که قرار نیست پا فرا گذارند و چیزی مشابه را برای خود تجربه کنند. فکر نمیکنم هنگامیکه سوزان سانتاگ۲ کتاب «درباره عکاسی» را نوشت، توقع داشت خوانندگانش خود را با مقوله عکاسی درگیر کنند. او کارش را با این پیشفرض آغاز نمود که خوانندگان بهعکسهایی که پیشتر گرفته شدهاند نگاه خواهند کرد: «... فراگیری با عکس... یا گلچینی از عکسها... جمعآوری عکس، جمعآوری دنیاست». زمانی که او از عکاسی مردم عادی بحث میکند، از آن بهمثابه یکیک پدیده اجتماعی سخن به میان میآورد: «... بسیاری از مردم، عکاسی را بهعنوان هنر به کار نمیگیرند. این پدیده در بیشتر مواقع آدابی اجتماعی است...».
کتاب «ذهن عکاس» توسط مایکل فریمن نوشته شده و علیرضا بهارلو آن را به فارسی روان ترجمه کرده است. انتشارات کتاب آبان این اثر را در 256 صفحه چاپ نموده است.