"از خواب پریدم. کاملا بیحرکت دراز کشیدم. چیزی به پهلویم میزد. کسی. آرام، نه اینکه بخواهد بیدارم کنند، فقط میخواستند ببینند کسی زیر ردا دراز کشیده یا نه. با تمرکز سعی کردم منظم نفس بکشم. شاید هنوز فرصت داشتم، شاید نفهمیده بودند که بیدارم. آرام دستم را به پهلویم بردم، اما یادم آمد کتم و کلت داخلش را روی نردهی محراب آویزان کردهام. همچین کار ناشیانهای از یک حرفهای بعید بود."
این کتاب توسط یو نسبو نوشته شده و نیما مهدیزاده اشرفی آن را به فارسی روان ترجمه نموده است. آثار وی تاکنون به بیش از پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. با تمام این اوصاف، نسيو تاکنون در ایران ناشناخته مانده و کتابی که در دست دارید اولین ترجمه از آثار این نویسنده به زبان فارسی است. اما «خورشید نیمه شب»؛ این رمان ادامهی رمان «خون بر برف»، اما از لحاظ موضوعی مستقل از آن است و تنها اشتراک این دو رمان شخصیتهای «فیشر من» و «هافمن»، سردمداران قاچاق و توزیع مواد مخدر در نروژ هستند. نثر این رمان اغلب صمیمی و بیپیرایه است، اما توصیفهای نسبو از مناظر و شخصیتها و همچنین استفاده از دیالوگهای مینیمال باعث شده این اثر را با فیلمهای نوآر دههی ۴۰ و ۵۰ میلادی و فیلمهای تارانتینو و از لحاظ درونمایه با فیلم نور زمستانی (Winter Ligh) ساختهی برگمان مقایسه کنند. برخلاف اغلب رمانهای هیجانی معمایی که در آنها نویسنده سعی میکند با پیرنگی پر جزئیات و تودرتو و معماهای مرموز، خواننده را درگیر کند، در این رمان خواننده از طریق پی بردن به ذهنیات ضدقهرمان فراری و آشنایی با مواجههی اگزیستانسیالیستی او با مسائلی چون زندگی، عشق، مرگ، مذهب، یأس، رستگاری و... سر ذوق میآید و تعلیق را در فاصلهی خالی مابین خطوط صفحات کتاب، یعنی در نبود کنشی هیجانانگیز، احساس میکند. به تعبیری نسبو در این رمان حتی یک کلمه بیشتر از آنچه باید، به کار نمیبرد؛ با این حال در این رمان سرراست، خواننده هر لحظه منتظر خطری در کمین است. انتشارات چترنگ این اثر را در 231 صفحه چاپ کرده است.