"دوست من، مردی شریف و متمول، بهاتفاق خانوادهی پرجمعیت خود در یک قصر قدیمی زندگی میکرد. آنها دخترک یتیمی را نزد خود پذیرفته و پرورش داده بودند که پس از ورود به ایام جوانی و پا نهادن به سن چهاردهسالگی، بیشتر اوقات در خدمت بانوی قصر به سر میبرد و سعی وافر در برآورده کردن خواستههایش داشت. همه از او راضی بودند و به نظر میرسید دختر نیز آرزوی دیگری در سر نداشت، مگر آنکه با دقت و ابزار وفاداری خویش، از اعمال خیر صاحبان خانه قدردانی به عمل آورد. او ظاهری دلنشین داشت و چندین خواستگار پیدا کرده بود. اطرافیان چشم امیدی نداشتند که وصلت دختر با یکی از خواستگاران به سعادت او منجر شود و خود او نیز کوچکترین رغبتی برای تغییر اوضاع خویش نداشت. ناگهان چنان شد که هرگاه دختر برای انجام کارهای خانه اینسو و آنسو میرفت، زیر پای او، اینجاوآنجا، طنین ضربه برمیخاست. نخست میگفتند اتفاقی است، اما از آنجا که صدا قطع نمیشد و تقریبا در هر قدمش به گوش میرسید، دخترک مضطرب شده و بهندرت جرات آن پیدا میکرد که از اتاق بانوی خانه، مکانی که فقط در آنجا امان داشت خارج شود."
جاودانگی نوابغ، مانند یوهان ولفگانگ فون گوته، آن است که آثار، افکار و نظراتشان مرزهای مکانی و زمانی را درمینوردد و اعتباری همگانی و همیشگی به خود میگیرد. تفنن و سرگرمیهای مهاجران آلمانی نمونهای از چنین آثاری است. گوته در این اثر، دلآزردگی شدید خود از منازعات پرآشوب سیاسی مخل آرامش و آسایش انسانها و نیز راههای برونرفت از آن را بهگونهای تصویر کرده که گویی دوران پرتلاطم امروز خودمان است. جان کلام نویسنده در این اثر، ضرورت پرورش روحیهی تسامح، حسن معاشرت و نیز کشف قدرت قصهگویی است که در قالب چند داستان جذاب و عبرتانگیز بیان شده است. کتاب پیش رو توسط نشر چشمه، در ۱۷۰ صفحه منتشر شده است.