کتاب تعطیلات پلیسی

یک داستان ماجراجویانه‌ی اصیل و آموزنده که از سبکی زنده و دلپذير بهره می‌برد.

مجله‌ی ويرگول، ماهنامه‌ی ادبی کودک و نوجوان در فرانسه

در موزه‌ی «سانتر پل کله» بلوایی به پا شده. یک عروسک خیمه‌شب‌بازی باارزش بی‌هیچ سرنخی غیبش زده. مشتی پلیس سردرگم با انواع گرفتاری‌های عجیب‌وغریب دست به گریبانند که درست همان روز سروکله‌ی «لنا» پیدا می‌شود. دختری که آمده تعطیلاتش را با پدرش بگذراند. پدرش در اداره‌ی پلیس کار می‌کند و حتی وقت سر خاراندن هم ندارد. آیا ارتباطی میان لنا، پدرش و عروسک خیمه‌شب‌بازی گمشده وجود دارد؟ رشته‌های ظریف این داستان پلیسی جذاب با الهام از زندگی یک هنرمند بزرگ شکل می‌گیرد و بر بستری از روابط خانوادگی درهم‌تنیده می‌شود.

«راه بیفت بریم. من باید برگردم اداره‌ی پلیس» مثل یک ربات سرش را بلند کرد. تهدیدی توی نگاهش بود: «اگه این یہ حقهست که من رو بفرستی پیش اورس‌ها، بهت اخطار می‌کنم: همین‌که برسم اینجا، گریہ زاری راه میندازم تا برگردی.» غیرقابل‌تحمل! این لفتی بود که مادرش درباره‌اش به‌کاربرده بود. برای اینکه یک‌دفعه قاتی نکنم، باید چی کار می‌کردم؟

کتاب تعطیلات پلیسی توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.