متن چه میکند؟ آیا چیزی چون سیاست متن وجود دارد؟ و اگر دارد، چگونه چیزی است این سیاست متن؟ بیایید چنين سیاستی را اینگونه تعریف کنیم: اینکه یک متن -که احتمالا در اغلب موارد، یک کتاب است- چگونه خوانده میشود و از رهگذر این خوانده شدن چه نیروهایی آزاد میکند و به کدام نیروهای «بیرون» می پیوند و به محرک چه اعمال و کردارهایی بدل میشود، همان سیاست متن است. بیگمان سرانجام تکینه متن به چگونگی ترکیب تاریخی نیروهای درون و بیرون آن وابسته است، و این امری سراپا حادث و تصادفی است. اگر حرکت متن در فضا-زمان، توصیف دیگری از سیاست متن باشد. آنگاه تولید متن یا انتشار کتاب در حکم تلاشی است برای رخنه در فكرها و بدنهای «مردم» از رهگذر حرکت مواج متنها و کتابهایی که خوانده میشوند. درواقع این همان امید پیش برندهی کاروبار ماست؛ همان نیروی سوبژکتیوی که ما را به تداوم و تکرار آنچه بارها انجام دادهایم فرامیخواند. کتابهای این مجموعه به سودای تجهیز ما به ابزارهای مفهومی کارآمدتر منتشر میشوند؛ ابزارهایی که حین مواجهه ما با جهان پیرامونمان (احتمالا) به کار میآیند و اساسا خود این مواجهه را میسازند و سمتوسو میدهند. البته این کتابها همزمان، و حتی پیش از آنکه به ابزارهای تودستی ما بدل شوند به مثابهی ابژههای مواجهات تروماتیکی عمل میکنند یا دستکم میتوانند عمل کنند که بر خود خواننده اثر میگذارند و نیروی تکاندهندهای وارد میآورند که احتمالا) ما را به چیزی متفاوت ازآنچه بودهایم بدل میسازد. کتاب "آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل" توسط محمدمهدی اردبیلی نوشته شده و انتشارات روزبهان آن را منتشر کرده است.