کتاب آخرش می آن سراغم

سیامک گلشیری یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان معاصر ایرانی است که رمان‌ها و داستان‌های کوتاه بسیاری را به تصویر کشیده و بعضی از آن‌ها جوایزی را نیز از آن خود کرده‌اند. رمان «آخرش می‌آن سراغم» که تماما به زبان گفتار نوشته شده و ماجرای آن در تهران معاصر اتفاق می‌افتد داستان نوجوانی است که شبی ناخواسته پا به ماجرای هولناکی می‌گذارد و به هر چند از آن جان سالم به در می‌برد این حادثه هرگز دست از سرش بر نمی‌دارد. «آخرش می‌آن سراغم» داستان آشنایی با شرارت است؛ داستان آشنایی با جهان ترسناکی که چنان پسر نوجوان را در خود می‌بلعد که گمان می‌کند هرگز از آن نجات پیدا نخواهد کرد و این احساس بی‌تردید تا ابد با او خواهد ماند.

"خیلی وقته خفه‌خون گرفته‌م و صدام درنیومده. الان یواش‌یواش داره می‌شه شیش ماه. باورت می‌شه؟ تازه اینش به جهنم. مهم اینه که دیگه دارم خفه می‌شم. اگه هیچی نگم، دق می‌کنم. می‌ترکم. منفجر می‌شم."