نخست اینکه داستایوسکی در این کتاب اثبات کرده است نیروی تخیل و اختراع شگفتانگیزی دارد و یکی از بزرگترین داستانسرایان جهان است زیرا تقریباً دو ثلث از کتاب یعنی متجاوز از هزار صفحهی آن مربوط به حوادثی است که در ظرف چهلوهشت ساعت رویداده است و این حوادث آنقدر هیجانانگیز و جالب و پرشور است که خواننده با قلبی پر طیش آن را تعقیب میکند بدون آنکه لحظهای بیندیشد مشغول مطالعهی داستانی است زیرا نویسنده در تجسم و تحلیل عواطف و در نقل حوادث چنان استادی به خرج داده است که گویی خواننده خود ناظر همهی آن حوادث بوده است. دوم اینکه آنچه را روانشناسان و روانکاوان بزرگ دنیا راجع به عواطف و احساسات آدمی میکوشند امروز در کتابهای دشوار علمی به ثبوت رسانند بدون اغراق داستایوسکی قریب به یک قرن پیش که روانشناسی هنوز مراحل اولیه را طی میکرد، با چنان استادی و مهارت تحلیل و تجزیه کرده و قدرت غرایز و نیروی عادات و کشمکش افکار و اندیشههای آدمی و جنگ بین نیات نیک و بد را چنان روشن و آفتابی کرده است که خواننده پس از اتمام مطالعه کتاب درست مانند منجمی که با دوربینی عظیم هزاران سیاره را به عیان میبیند و بسیاری از رازهای نجومی را میشکافد به هزاران نکتهی باریکتر از مو پی میبرد و چنان خود را میشناسد که گویی همهی افکار و احساساتش از انقلابی نجاتبخش رهایی یافته و چنان تلطیف گردیده است که خود را آدمی نو میپندارد. متن بالا قسمتی از کتاب برادران کارامازوف است که توسط فئودور میخاییل داستایوفسکی نوشته شده و به همت مشفق همدانی در 970 صفحه ترجمه شده و در انتشارات بدرقه جاویدان به چاپ رسیده است.