کتاب شاه خاکستری چشم

به زبان انگلیسی و فارسی
پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

او جوان بود، پرشور و حسود.

مهرش به گرمی خورشید بود

اما پرنده‌ی سفیدم را کشت

چون نمی‌توانست آوازش را از گذشته‌ها تاب آورد.

شامگاهان، درون اتاق پا گذاشت:

به من فرمود: " مهر بورز، بخند ، شعر بنویس!"

پرنده را چال کردم ........

کنار چاه، نزدیک درخت توسه.

به او قول دادم دیگر گریه نکنم

اما قلبم سنگ شد،

و اکنون انگار به هر جا

رو می‌کنم، آواز شیرینش را می‌شنوم.

شعر فوق بخشی از کتاب شاه خاکستری چشم است. این کتاب توسط آنا آخماتوا تألیف و به همت شاپور احمدی ترجمه‌شده‌ و در انتشارات کوله‌پشتی به چاپ رسیده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.