کتاب سال پرکار مجموعه داستان های لئولیونی جلد 5

چند هفته بعد زمانی که آن‌ها برگشتند، ماه بهمن آمده بود. موش برفی آب شده و گوشه‌ای افتاد بود، اما درخت هنوز همان جای قبلی ایستاده بود. درخت پرسید: شما دو تا در این مدت چه می‌گردید؟ دو قولوها زندگی‌شان را در مزرعه‌ی مک برنی تعریف کردند، همین طور درباره‌ی گاوها، اسب‌ها و مرغ و جوجه‌هایی که در آن طویله بودند، برای درخت (وودی) سخن گفتند. ماه اسفند فرا رسیده بود و به نظر نمی‌آمد باران و باد بند بیاید، اما دوقولوها به دیدار درخت رفتند. درخت دوست آنها شده بود. درخت گفت این باران خیلی خوبی است و من به آن نیاز دارم. نمی‌توانم منتظر بمانم. به زودی ماه فروردین و فصل بهار از راه می‌رسد و من جوانه‌هایم را احساس می‌کنم.

نوشته بالا قسمتی از متن کتاب سال پرکار مجموعه داستان های لئولیونی جلد 5 نوشته لئو لیونی که توسط غلامرضا امامی به فارسی روان ترجمه شده و انتشارات شهر این اثر را در 28 صفحه منتشر کرده است.