کتاب به دیوارها بخند

دعوا گاهی بر سر باران است، که چرا در یکی از دو روستا بیشتر باران باریده و در آن یکی کمتر... وقتی زمین‌های کشاورزی آن یکی هم باران نیاز داشته... دعوا گاهی بر سر آفتاب است،که چرا وقتی مردم هر دو روستا برای رسیدن میوه‌هیشان، به یک اندازه به آفتاب احتیاجدارند؛ در یکی بیشتر تابیده و در یکی کمتر... دعوا گاهی بر سر پرنده‌ها است، که چرا در یکی از روستاها بیشتر آواز خوانده‌اند... گاهی بر سر زنبورها که چرا برای یکی از روستاها عسل بیشتری درست کرده‌اند... گاهی بر سر گوسفندی که از علف آن یکی روستا هم خورده... گاهی بر سر درخت‌ها که چرا برای این یکی روستا بیشتر گردو داده و برای آن یکی کمتر سیب... بهانه دعوا میان دو روستا مهم نبوده و نیست ... مهم خود دعوا است که همیشه هست.

متن بالا قسمتی از کتاب به دیوارها بخند است که توسط علی شجاعی در 26 صفحه نوشته شده و در انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.