بابا لنگ دراز که مشهورترین اثر جین وبستر است ابتدا به صورت پاورقی در یکی از نشریات زنان چاپ شد. این کتاب که به استثنای بخش آغازین آن، مجموعهای است از نامههای یک کودک یتیم به حامی خود، در سال 1912 برای اولین بار به صورت کتابی مستقل منتشر شد و با استقبال خوب مردم به ویژه جوانان رو به رو شد. وبستر پس از موفقیت این رمان، داستانی با همین سبک و در همان فضای پرورشگاه به نام «دشمن عزیز» نوشت. بابا لنگ دراز داستان دختری باهوش و پرجنب و جوش بوده که خانواده وی او را در زمان نوزادیش در شهر نیویورک سر راه میگذارند و اینگونه زندگیاش در نوانخانهی جان گریر آغاز میشود. یتیم خانهی جان گریر نود وهشت بچه دارد که دختر هفده سالهی داستان ما، جروشا ابوت از همه بزرگتر است. او از صبح تا شب سرپاست تا دستورات مدیر پرورشگاه را اجرا کند، اما با وجود همهی تلخیها، قلمی شیرین دارد و خوب مینویسد. در این میان یکی از اعضای هیئت امنای پرورشگاه -که میخواهد هویتش پنهان بماند- تصمیم میگیرد او را به کالج بفرستد و تنها خواستهاش این است که جروشا برایش نامه بنویسد.
جین وبستر نمایشنامهنویس و رماننویس آمریکایی در جولای 1876 در دهکدهای در جنوب غربی ایالت نیویورک به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی خود در دهکده، به دبیرستان شبانه روزی لیدی جینگری و پس از آن هم به دانشکدهی واسار رفت. وبستر از تجربیات و خاطرات تحصیل خود در این دانشکده، در بسیاری از آثارش همچون بابا لنگ دراز استفاده کرده است.
"راهروی طولانی پایین روشن نبود. جروشا پایین پلهها که رسید آخرین نفر عضو هیئت امنا از در باز سالن عبور کرد و زیر سایبان خارج از ساختمان رفت. در این موقع تنها چیزی که جروشا به طور گذرا دید قد بلند مرد بود. مرد با تکان دادن دست به ماشینی که در راه ماشینرو منتظر بود، اشاره کرد. وقتی ماشین راه افتاد و جلو آمد نور چراغهایش سایهی مرد را روی دیوار انداخت. سایهی کشدار و بیقوارهی مرد با دست و پاهای دراز روی زمین و دیوار راهرو بود. سایهاش شبیه پشهای غول مانند با دست و پاهای دراز بود."