کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند

تولید کننده:
انتشارات مرکز
پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

« یوزپلنگانی که با من دویده اند» کاری است از بیژن نجدی که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. بیژن نجدی را می توان نمونه ای بارز از نسل معاصر شعرا و داستان نویسان ایرانی به شمار آورد که با قلمی سیال و ذهنی باز حوزه‌‎ی داستان و به طور کلی ادبیات را به مرحله‌ای دیگر وارد کرد. داستان های نجدی به خوبی فضای واقع‌گرایانه و فرا واقع‌گرایانه را به خواننده القا می کند و او را در محیطی جدید قرار می دهد. در ماجراهای او اثری از روایت های محض و منطقی داستان های کلاسیک نمی‌بینیم، بلکه با قدرت خلاقیت راوی از واقعیت فاصله گرفته، سفری می کنیم به بعدی دیگر از جسم و ماده. یوزپلنگانی که با من دویده اند مجموعه‌ای است از ده داستان کوتاه که اشاره به باورها و سننی دارد که هر روز بیشتر با آن‌ها فاصله می گیریم. نجدی در این مجموعه به جسم و ماده جان داده و در کنار واقعیت از نقش آفرینی آنها بهره گرفته است. در ابتدای این کتاب با وصیت‌نامه ی نجدی روبه رو خواهید شد و تکه ای مختصر از ذوق شاعرانه‌ی او را می خوانید.

   «از پل که رد شدم دیدم آسیه روی یکی از نیمکت‌های میدان خلوت اسب دوانی نشسته است و با فاصله های دور از هم برایم دست می زند. هیچ دهکده ای از دور نمی آمد. برف می بارید پاکار برف روی کلاهش را نمی تکاند. گرسنه نشده بود. شلاق را می برد و می آورد. سرما از چاک باریک زخم می رفت زیر پوست اسب و همانجا می ماند. اسب بعد از پل دوید. بعد از درختها یورتمه رفت. بعد از آلاچیقها ایستادم. گردنم را بالا کشیدم. سرم را برگرداندم که به عقب نگاه کنم. تیرک‌های گاری به آرواره ام چسبیده بود. نمی توانستم چیزی را که با خودم می کشیدم ببینم می توانستم کسی را که روی پشتم باور کنم، اما سنگینی آن طرف دمم را نمی فهمیدم. اذیتم می کرد. با سم دستم، برف را پس زدم.»

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.