کتاب حتی وقتی می خندیم

«ما چهار زنیم. وقتی دور هم جمع می‌شویم می‌توانیم بخندیم حتی اگر غمگین باشیم. حرف‌های ما از بچه‌هایمان شروع و به مردهایمان ختم می‌شود. همین است که صدایمان اول نرم و لطیف است و آرام آرام خشن و خشن‌تر می‌شود. همه‌ی ما به شوهرانمان خیانت می‌کنیم. یکی از ما زن عقب‌مانده‌ای است که با پختن غذا با آب دهان، به شوهرش خیانت می‌کند. دیگری مردش را از نظر مالی غارت می‌کند، او این کار را خیانت می‌داند.»

«همین جاست که باید مثل یک سرباز کارکشته شلیک کنی ولی نه شلیک تیر که شلیک خنده، باید بتوانی بخندی. خنده‌ی بلند آدم بی غل‌و‌غش. باید آن‌قدر خوش‌دلانه بخندی که به راحتی او را هم به خنده بیاوری. باید به خودتان نگاه کنید و بخندید با صدای بلند. درست در این لحظه است که خنده می‌تواند یک فشفشه باشد توی آسمان تاریک و فقط بعد از این خنده است که ... .»

کتاب حتی وقتی می‌خندیم شامل 22 داستان کوتاه فارسی و جذابی است، به قلم فریبا وفی، که نشر مرکز در 96 صفحه و قطع رقعی با جلد شومیز سلفون مات چاپ کرده است.