کتاب ابیانه

پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
  • درباره محصول
  • اطلاعات محصول
  • دیدگاه کاربران
  • پرسش و پاسخ
توضیح کلی

صبحگاه ځنک آخرین روزهای زمستانی در کوچه‌های پر از برف ابیانه و سکوت سنگین زمستان دیرپا که می‌شکند؛ صدای پچ پچ از میان پنجره خانه‌ها، بوی نان تازه و چای دم کشید؛

زنی با چارقد رنگی، قبای گلدار، شلیته سیاه، چادرشبی شطرنجی، دمی پیدا و ناپیدا در پشت‌دری قدیمی با نقش‌های هندسی و نوشته‌های کهن. چیزی دیده شد؟ کسی بود؟

صدا از پشت دیوارهای قطور نم کشید؛ سرخ‌رنگ می‌آید. آواهایی با زبانی کهن در زمزمه‌ای تمام ناشدنی، گنگ و در هم شده با صدای به هم خوردن فنجان‌ها. همه آمده‌اند. به‌راستی همه آمده‌اند؟

همه‌جا بوی عید است. از پشت معجر، از پشت لت‌های مشبک چوبی پنجره‌ها. دود نازک خاکستری، بوی اسفند، بوی کندر.

درختان عاری از برگ‌های سبز و تهی از یاد و خاطره بهار و شکوفه باران گذرها. میر نوروزی خاطره‌ای است در ذهن کبوتری گچی بر فراز حوض بزرگ یخ‌زده و غرفه‌های خالی و سرد زیارتگاه.

متن فوق از کتاب ابیانه است. این کتاب توسط نصرالله کسرائیان و زیبا عرشی تألیف و در انتشارات آگاه به چاپ رسیده است.

توضیحات بیشتر
اطلاعات محصول
توضیحات بیشتر
امتیاز و دیدگاه کاربران
اولین نفری باشید که پرسش جدید ثبت می کند

خریداران این محصول‌،محصولات زیر را هم خریده‌اند

جهت ثبت اطلاع رسانی، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید.